شعری زیبا از استاد حسین منزوی زنجانی

بی تو به سامان نرسم ، ای سر و سامان همه تو ای به تو زنده همه من ، ای به تنم جان همه تو من همه تو ، تو همه تو ، او همه تو ، ما همه تو هر که و هر کَس همه تو ، این همه تو آن همه تو من که به دریاش زدم تا چه کنی با دل من تخته تو و ورطه تو و ساحل و توفان همه تو ای همه دَستان ز تو و مستی مستان ز تو هَم رمز ِ مِیِستان همه تو راز ِ نِیِستان همه تو شور تو ، آواز تویی ، بلخ تو ، شیراز تویی جاذبه ی شعر تو و جوهر ِ عرفان همه تو همتی ای دوست که این دانه ز ِ خود سر بکشد ای همه خورشید تو و خاک تو ، باران همه تو تا به کجایم بری ای جذبه ی خون ، ذوق جنون سلسله بر جان همه من ، سلسله جنبان همه تو
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد