شناخت فعل مرکب خانم زینلیان-چهار محال بختیاری بروجن
شناخت فعل مرکب خانم زینلیان-چهار محال بختیاری بروجن
مقدمه:
از آنجایی که یکی از موضوعات مهم کتابهای زبانفارسی متوسطه بحث فعل ساده ومرکب میباشد وتاکنون نیز روشهایی برای تشخیص آن ارائه شده است اما هم چنان این موضوع با اشکالات خاص خود برای دانشآموزان و دبیران متوسطه باقی مانده است، دراین مقاله به روشهایی اشاره شده است که تا اندازهی توانستهاست تشخیص آن را سادهتر نماید هر چند که در این باره نظریات مختلفی نیز از طرف مؤلفان محترم وزبان شناسان ارائه گردیده است اما شیوههای ارائه شده در این مقاله تشخیص ساختار ساده و مرکب بودن فعل را آسانتر نموده است.
راههای تشخیص فعل ساده از مرکب
در کتابهای زبان فارسی راههای تشخیص فعل ساده از مرکب را شامل گسترش پذیری و گرفتن نقش نحوی مطرح کردهاند، اما در کنار این دو راه، راههای دیگری نیز برای تشخیص آنها وجود دارد:
معیار معنایی
با توجه به این معیار ابتدا به فعل جمله دقّت میکنیم. اگر درمعنای اصلی خود به کار رفته شده باشد ساده و اگر در غیر از معنی اصلی خود به کار رفته باشد، مرکب گویند.
مانند:
آب دریا به طرف ساحل پیش آمد. ( ساده )
دیروز حادثهای برای من پیش آمد. ( مرکب)
درجملهی اول فعل «آمدن » درمعنای اصلی خود به کار رفته، پس ساده است، و بهتر است که بین «پیش» و آمد، فاصلهی میان کلمهای رعایت شود. اما در مثال دوم فعل «آمدن » در معنای اصلی خود به کار نرفته و معنی جدیدی با جزء غیر صرفی به خود گرفته، از این رو مرکب است و بهتر مینماید که فاصله میان کلمهای بین دو جزءآن از بین برود.
معیار جانشینی
با این معیار اگر بتوانیم به جای جزء غیر صرفی فعل، واژهی دیگری در همان حوزهی معنایی بگذاریم و معنی ومفهوم جمله تغییر نکند، فعل ساده ،اما اگر نتوانیم در همان حوزهی معنایی واژهای جایگزین جزء غیر صرفی کنیم، فعل مرکب میباشد.
مانند:
آب دریا به طرف ساحل پیش آمد. ( ساده )
دیروز حادثهای برای من پیش آمد. ( مرکب)
در مثال اول میتوانیم به جای جزء غیر صرفی یعنی «پیش» واژهی دیگری چون «بالا» و « جلو» بگذاریم، ضمن این که در معنای جمله نیز تغییری رخ نخواهد داد. اما در مثال دوم به جای جزء غیر صرفی، نمیتوان واژهی دیگری قرار داد که با فعل« آمدن » معنی رخداد و حادثه را بدهد. بنابراین فعل جملهی دوم مرکب است.
معیار آوایی
با این معیار نیز میتوان مرز بیان فعل ساده و مرکب را مشخص نمود و آن دقّت در جای مکث بین جزء غیر صرفی فعل با فعل میباشد. بدین معنی که اگر ضمن خواندن جمله یک مکث بالقوه بین جزء غیر صرفی با فعل داشته باشیم، فعل ساده و اگر نداشته باشیم فعل مرکب است .
من او را سالها دوست داشتم.( مرکب) من دراین روستا دوست داشتم. ( ساده ) درجملهی اول مکث و درنگی میان « دوست و داشتم » صورت نمیگیرد، پس فعل مرکب است اما در مثال دوم بالقوه مکثی خفیف میان « دوست و داشتم » دارد، بنابراین فعل ساده میباشد. مانند: ( عزّتی پرو،1381، 95)
مفعول پذیری
یکی دیگر از راههای تشخیص فعل ساده از مرکب، حضور مفعول در جمله است. البته این روش مخصوص جملات غیر اسنادی است، چرا که جملات اسنادی چهار جزویی لزوماً دارای مفعول هستند، ضمن این که فعلشان معمولاً ساده میباشد.مثال :
من او را دوست دارم.( مرکب) من در این شهر دوست دارم . ( ساده)
جملهی اول دارای مفعول میباشد، پس جزء غیر صرفی جزء فعل مرکب است ، اما جمله دوم، دارای مفعول نیست وجزء غیر صرفی، مفعول جمله به حساب میآید.
روشهای مذکور برای تشخیص افعال، غیر از افعال ربطی و غیر اسنادی قابل توجه است.
چرا که افعال ربطی معمولاً به شکل ساده یا نهایتاً به شکل پیشوندی به کار میروند و یا گونهای دیگر از کاربردشان به صورت افعال کمکی است که دراین صورت دیگر فعل ربطی به حساب نمیآید.
روش تشخیص افعال اسنادی به گونهای دیگر غیر از افعال معمولی و عادی زبان است. افعال اسنادی که گاه اسنادی وگاه غیر اسنادی هستند، عبارتند از:
«کردن – نمودن – ساختن – گرداندن » ؛ زمانی که بتوان افعال این گروه را جایگزین یکی دیگر از افعال این گروه نمود فعل ساده خواهد بود وجملهی اسنادی چهار جزیی است. مانند : من را از این مسأله آگاه کردم . ( نمودم، ساختم، گرداندم.)
اما اگر نتوان همهی افعال هم گروهشان را جایگزینشان سازیم، دیگر جمله اسنادی نیست . مانند: من روی شاهنامه تحقیق کردم. انجام کاری است و جمله سه جزیی مفعولی میباشد.
مثال دیگر: من او را آگاه ساختم .( نمودم، کردم و گرداندم .)
جمله چهار جزیی مفعولی – مسندی است و فعل ساختم ساده میباشد. اما اگر بگوییم : من خانهای را ساختم ( بنا کردن) جمله سه جزیی مفعولی است.
چون مصدر « کردن » از پرکاربردترین مصدرهای زبان فارسی است و این فعل به صورتهای مختلف به کار میرود، راههای تشخیص ساده از مرکب بودنش جداگانه ذکر میشود.
1- اگر بتوان هم گروههایش را جانشین آن سازیم، این فعل ساده و جمله چهار جزیی مفعولی – مسندی میباشد.
2- اگر به معنای « انجام کار» باشد، دیگر فعل اسنادی نیست وجملهی سه جزیی مفعولی میسازد؛ همان طور که مثالش قبلاً ذکر شد.
3- اگر این فعل نه اسنادی باشد ونه به معنای « انجام کار » ، به شرط آن که مفعول در جمله حاضر باشد « مرکب » است. مانند:
من داستانهای شاهنامه را مطالعه کردم. ( مرکب )
من روی بخشی از شاهنامه تحقیق کردم. (ساده )
افعال اسنادی دیگری چون « یافتن، پنداشتن، دیدن ، گفتن و ... » نیز گاه اسنادی وگاه غیر اسنادی هستند. راه تشخیص اسنادی و غیر اسنادی بودنشان به این صورت است که اگر بتوانیم جمله را تبدیل به یک جملهی سه جزیی مسندی کنیم، این افعال اسنادی و جملات چهار جزیی را میسازند اما اگر نتوانیم فعل غیر اسنادی میباشد.
مثال : « من او را عاقل دیدم .» که میتوان گفت: « او عاقل است.» جمله چهار جزیی و اسنادی میباشد. اما اگر بگوییم:« من ستارگان را در آسمان دیدم.»
جمله دیگر اسنادی نیست زیرا نمیتوان گفت : « ستارگان آسمان است.»
پس فعل جملهی مذکور غیر اسنادی و سه جزیی مفعولی میباشد.
نکتهی دیگر که درباب اجزای اصلی جمله با توجه به فعل به نظر میآید. این است که اولاً ملاک تشخیص اجزای جمله « فعل » میباشد. فقط دقّت و توّجه به فعل میتواند بسیاری از سؤالات ما را در باب جمله، اجزای جمله و نقشهای واژهها در جمله مشخص سازد؛ چرا که ملاک ثابتی برای ساخت فعل و حضورش در جمله وجود ندارد. پس باید موقعیت فعلی «فعل » را در جمله سنجید. مثلاً افعال ناگذر، گذرا به مسند، گذرا به متمم، گذرا به مفعول، هر گاه با علامت سببیساز، متعدی گردند به ترتیب به یک جزء دیگر نیاز پیدا خواهندکرد. مثلاً اگردو جزییاند سه جزیی و اگر سه جزییاند چهار جزیی میشوند.
نکته دیگری که در مورد فعل ، ضروری به نظر می رسد. این که افعال دو وجهی را نباید با فعلی که در موقعیتهای مختلف تغییر معنا می دهد یکی گرفت؛ چرا که افعال دو وجهی دارای یک معنی در همهی کاربردهایشان هستند و همیشه یک واژهاند. اما افعال دیگری مانند:«گرفتن، بریدن و ... » با تغییر معنای خود، یک واژهی دیگر با معنی دیگر میشوند. ( وحیدیان کامیار، 1381، 49)
با توجه به این که یکی از مباحث مهم کتاب های زبان فارسی دوره متوسطه بحث فعل مرکب است و هنوز هم بسیاری ازدستور نویسان، نتوانستهاند به خوبی از عهدهی حل آن برآیند، روشهای مذکور تا اندازهای میتواند ساختمان بسیاری از افعال زبان را مشخص نماید: هر چند که دربارهی فعل مرکب نظریات بسیار متنوعی وجود دارد و بسیاری از دستور نویسان و زبان شناسان ایرانی و اروپایی در باب آن، سخنها گفتهاند، اما نظر واحد و متقنی در باب فعل مرکب در دست نیست. برخی کثرت فعل مرکب را در زبان بنابر گسترش داشتهی زبان، بیشتر از افعال ساده میدانند(خانلری – باطنی) و برخی دیگر میگویند تعداد افعال مرکب زبان زیاد نیست واکثر افعال زبان سادهاند.(وحیدیان – فرشیدور)
نتیجهگیری:
با توجه به مطالب گفته شده باید برای تشخیص ساختار فعل به نکات زیر توجه نمود.
1- نوع فعل را بشناسیم.
2- هر فعل را با روش خاص خود ساختارش را مشخص نماییم.
3- همهی روشهای تشخیص فعل برای همهی افعال زبان مناسب نیستند.
4- شناخت نوع فعل واجزای جمله.
5- مهارت در انتخاب روش مناسب برای تعیین ساختار فعل مورد نظر در جمله.
منابع و مأخذ:
1- عزّتی پرور، احمد؛ راهنمای زبان فارسی، شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران ، تهران ، 1381
2- وحیدیان کامیار ،دستور زبان فارسی ، انتشارات سمت، تهران ، چاپ اول ، 1379.
3- کتابهای زبان فارسی متوسطه