خود آزمایی های زبان ادبیات و زبان فارسی بیش دانشگاهی

 

زبان و ادبیات فارسی مقطع دبیرستان

 

 

ادبیات زبان فارسی عروض آرایه های ادبی نمونه سوالات

 

پاسخ خودآزمایی های زبان فارسی 2 پیش دانشگاهی

پاسخ خودآزمایی های زبان فارسی 2 پیش دانشگاهی

خود آزمایی درس هفدهم (گویی بط سفید جامه به صابون زده است )ص 87

1-   اسب سیاه : ابرهای تیره / لؤلؤتر: قطره های باران

2- ابر بزرگ و سیاه در حال حرکت را به اسب سیاه قوی هیکلی تشبیه کرده است که در حال تاختن است و قطره های باران همچون مروارید از سم آن فرو می ریزد .// 3- مشک سیاه استعاره از سیاهی درون لاله / در ثمین استعاره از قطره های باران است .

4- چون سبزه ها بسیار و گسترده وکوتاه هستند به خیمه ی لشکریان چین که فراوان هستند تشبیه شده اند و لاله که قامتی بلندتر از سبزه ها دارد و قرمز و زیباست به خرگه یا سراپرده ی بزرگ پادشاه تشبیه شده است ، که در میان خیمه های سربازان به پا شده است // 5-   مسمط

6- گویی بط سفید : تخیلی / مست و هشیار : واقعی و نمادین / راه بی نهایت : تخیلی / دماوند : نمادین / شب کویر : تخیلی ، نمادین ، واقعی / سپیده آشنا : تخیلی و واقعی //7- وقتی که فقط به اطلاعات و آموخته ها تکیه نکند و به تجربه های عاطفی و ارتباط با دنیای بیرون بپردازد.

خودآزمایی درس دماوند ص 91

1- سیم استعاره از برف های روی قله / کمر بند آهنی استعاره از تیرگی های حد فاصل بین قله و دامنه کوه // 2-   بلندی کوه

3- چون کوه دماوند آتشفشان خاموش است و روشنفکران جامعه ی شاعر در برابر ظلم حاکمان خاموش هستند و سکوت کرده اند ، بنابراین شاعر از تشبیه کوه به مشت ، پشیمان می شود و کوه را به قلب افسرده که نشانه ی پژمردگی است تشبیه می نماید.

4- تا چشم بشر روی او را نبیند (بیت به انزوا و گوشه گیری روشنفکران اشاره دارد)// 5-   ورم استعاره از برآمدگی قله ی کوه / کافور استعاره از برف // 6-  شاعر (بهار )

7- دماوند نماد ومظهر انسان های انقلابی یا روشنفکران آگاه به مسائل جامعه ، اما خاموش ( هم چنین      می تواند نماد جامعه یا خود شاعر باشد)//8-   تا وارهی از دم ستوران / وین مردم نحس دیو مانند ،   با شیر سپهر بسته پیمان / با اختر سعد کرده پیوند  یا : چون گشت زمین زجور گردون / چو نین خفه و خموش و آوند    بنواخت زخشم بر فلک مشت / آن مشت تویی تو ای دماوند

خود آزمایی درس نوزدهم (توصیف کویمات و...) ص 94

1- موقعیت طبیعی و تاریخی و جغرافیایی شهرها ، سبک معماری ، مردم شناسی از جهت آداب و رسوم اعتقادات ، محصولات کشاورزی ، پیشه و معیشت مردم // 2-   توصیف واقعی // 3-   به سمت جنوب / از سه طرف به دریا محدود می شود (شبه جزیره )//4- در اطراف شهر طرابلس هیچ منزل و آبادی وجود ندارد بجز دوسه کاروان سرا و توقف گاه //5- مشهد به معنای محل شهادت و محل حضور است . چون در کاروان سرا ، مردم حضور می یابند ، در نثر ناصر خسرو به عنوان مشهد تلقی شده است.//6- نثر ساده و روان / ایجاز / جابه جایی دستوری واژه ها / آوردن دو حرف اضافه برای یک متمم / آوردن جمع الجمع //7-   آدینه ، چون نماز جمعه در آن برگزار می شد.//8-   خندق

9-   نایژه (نای + ژه )= نی کوچک = لوله کوچک

خودآزمایی درس نوزدهم (شب کویر) ص 100

1- بی باک ، صبور ، قهرمان ، شجاع ، بی نیاز ، ایستا و ماندگار ، فروتن (بی چشم داشت نوازش و ستایش ) ، نترس ، بی برگ و بار ، بی گل ، نا امید از شکفتن و ... //2-   درخت بید //3-   خیال //4- نخلستان خاموش و پر مهتاب / کشور سبز آرزوها / چشمه ی مواج و زلال نوازش ها / سرزمین آزادی و نجات / جایگاه بودن و زیستن / آغوش خوشبختی / نزهتگه ارواح پاک / میعادگاه انسان های خوب.//5- حضرت علی (ع) ، درد دل کردن حضرت علی (ع) با چاه از تنهایی و سفاهت مردم //6- عطر الهام / چشمه ی نوازش / آغوش خوشبختی / دامان حریر الهه ی عشق / قندیل زیبای پروین و ... //7- مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو / یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو ((حافظ))  ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت / با من راه نشین باده ی مستانه زدند ((حافظ))//8-   مهتاب //9- دیدگاه روستاییان را دیدگاهی معنوی و دیدگاه شهریان را دیدگاهی مادی می داند.//10- ولقد زینا السماء الدنیا بمصابیح ... شب ها به مهتاب روشن است یا به قطره های درشت و باران ستاره ، مصابیح آسمان تلمیح به آیه ی فوق دارد ستاره ها به مصابیح تشبیه شده است .

خودآزمایی درس بیست (اورازان ) ص 105

1- کولی ها فقط تابستان ها پیدایشان می شود. چند تا خر دارند و دو برابر آن سگ . سیاه چادر خود را که علم کردند ، کوره ی کوچکی هم بر پا می کنند . زن هاشان به خوشه چینی و در یوزگی و مردها به آهنگری //2-   غرور به خصوصی دارند و افسانه های به خصوصی (دارند)

زن هاشان به خوشه چینی و در یوزگی (می روند) و مردها به آهنگری (می روند)//3- اهالی ، آن را (آب ریزان) معنی می کنند و به معنای دیگر آن را افرازان هم گفته اند.//4- مصالح ساختمان ها (خشت ، تیر ، کاه گل ، چینه ، گل سفید) شکل و ساختار بناهای عمومی نحوه ی تزیین ساختمانها /اختلاف بناهای جدید و قدیم / تفاوت اتاق های زمستانی با تابستانی .

خودآزمایی درس بیست و یکم چند حکایت از اسرارالتوحید 113

1- می خواست به طور غیر مستقیم شیخ بوعبدالله باکو را راهنمایی کند و به او بفهماند که جهنم جای مغروران و متکبران است .

2-   حکایت بهترین خلق//3-   خط بر کسی فرو کشیدن //4 حکایت انسان راستین //5- نکته گویی و عبرت آموختن به شیوه ی غیر مستقیم //6-   بهتر است که خودم را بدترین مردم بدانم //7-   فرو می راند ، فرو می شد ، فرو نتوان کشید ، در آمیزد ، در آمد ، فروآمد //8-   راست باز و پاک باز و امیر باش / با خویش رسید// 9- داستان خاکستر ریختن زنی از همدستان ابولهب بر سر پیامبر اکرم (ص)

درس بیست و یکم سیرت مولانا ص 119

1-   ساده ، شکیبا ، فروتن بود//2- از پیش آمدهای خیر ، زیاد اظهار شادمانی نمی کرد و در حادثه ها هم به شکایت نمی پرداخت .

3- به قول خود مولوی : کوشش بیهوده به از خفتگی  آن چه مهم است تلاش است نه نتیجه ی آن ، تلاش و کوشش در راه تعالی روح اگر چه ممکن است انسان را به حقیقت نرساند ، باعث دوری او از تعلقات دنیا می شود.//4- او دنیا را از ایشان دریغ نمی دارد بلکه ایشان را از دنیا دریغ می دارد یعنی نعمات دنیا را از خانواده اش دریغ نمی دارد ، بلکه آنها را از وابستگی به دنیا می رهاند و آنها را از دنیا دور می دارد که به ارزش و منزل خود پی ببرند.//5-   هجوم صلیبیان و حمله ی مغول //6-   ستیزه برای زنده ماندن //7- بینش مندی را برتر می داند . چون مولوی عارف است و عارفان شناختی را که از طریق دریافت قلبی باشد ، برتر می شمارند .//8-   وقتی نادانان در حق او بد زبانی می کردند بی ادبی آنان را تحمل می کرد .//9- هر دو ، نمونه ی ساده زیستی و مخالفت با زورمندان و تلاش برای ایجاد دنیای تازه بودند.//10-نه آیا باید شکر کنی که باز تو را کبی و او مرکوب .//11- دل کندن از تعلقات دنیایی و نعمت های آن جهانی (دوری از هرچیز غیر از خدا)//12- با نثری گیرا و تحقیقی و بیان شیوا ، شرح حال مولانا را به شیوه ای نو و ترکیبهای بدیع و با استفاده از طنزها و کنایه های زیبا در شکل داستان بیان کرده است .

درس بیست و دوم بارقه های شعر فارسی صفحه 124

1- مردم با تمام وجود به خداوند ایمان داشتند و همه ی پیش آمدها را خواست خداوند می دانستند.//2-   در این قصه ها ، عالم افسانه ها پر رنگ ونگار و پران و نرم است .//3- سعدی جمع کننده ی اضداد است ، مانند شرع و عرفان / عشق و زندگی عملی / شوریدگی و عقل هم برای جوانان هم برای پیران ، هم در سطح افراد مبتدی و هم برای دانشوران و ... //4- این تنها ، خصوصیت کلام سعدی است که سخنش به سخن هم شبیه باشد و به هیچ کس شبیه نباشد ، در زبان فارسی احدی نتوانسته است مانند او حرف بزند و درعین حال نظیر حرف زدن او را هر روز در کوچه و بازار می شنویم .

5- نوعی ازحرکت است بین یورتمه وقدم زدن در اینجا از روی شوق و هیجان بالا و پایین و مارپیچ دویدن .

6- به کمک وسعت دامنه ی کلام و عبارات و ابیات بعدی ، مفهوم متن را در می یابیم .

7-   نویسنده ، خواسته است که برای خطاهای خود عذری بیاورد .

خودآزمایی درس بیست و دوم (افسانه عاشقی تسلی خاطر) ص 126

1- به مناسبت زادگاهش جام و به خاطر ارادتی که به شیخ جام داشت .

2- هرکس از عشق بهره ای نبرده است ، زندگی حیوانی دارد

3- در مصراع اول در معنای حقیقی خود(حیوان بارکش ) به کار رفته است و در مصراع دوم منظور انسانهای بی خبر از عشق و احساس است .

خودآزمایی درس بیست و سوم (میرزا رضا کلهر ) ص 131

1- لباس راسته و بر روی لباس ، عبایی می پوشید . یک چشمش پیچیدگی کمی داشت . قدش متوسط بود ، باریش نوک دار قرمز ، سرش را تماماً می تراشید و تا از خانه بیرون نمی رفت لباس رو نمی پوشید در تابستان با پیراهن و زیر جامه بود . گاهی در حین مشق کردن پیراهن را می کند . در زمستان نیم تنه برک و پوستینی نیز علاوه می کرد .

2- اگرچاپ نویسی های اونبود شایدشیوه ی خاص او در نستعلیق از بین می رفت در حالی که امروز شیوه ی میر عماد پیش افتاده است .

3- نثر کتاب ساده ، روان ، صمیمی ، گیرا و جذاب است و جمله ها کوتاه و رسا می باشد توصیفات دقیق ، جزیی و زیبا است . اطلاعات وسیع ، کامل و با دقت زیاد نوشته شده است .

4-   توصیف شیوه مشق کردن میرزا

5-   پچ پچ / جیک جیک / قار قار / شر شر

6-   یک باره با یک حرکت قلم و بدون برداشتن آن کلمه را به طور کامل می نوشت .

7- سر هم رفته : روی هم رفته ، کلاٌ / از کار در آوردن : کاری را به طور کامل انجام دادن / سروازدن : خودداری کردن ، سرباز زدن

8- آزاد اندیش و منتقدی بود که بدون ترس ، از رفتار حکومت انتقاد می کرد و عقاید سیاسی خود را بی پرده اظهار می کرد.

9- میرزا محمد حسین ذکاءالملک ، میرزا عباس خان قوام الدوله ، میرزا حسن خان مشیر الدوله ، کشیکچی باشی (عبد... خان )، ملک الخطاطین ، میرزا زین العابدین شریف قزوینی صدر الکتاب (سید محمود) مشیر الملک (میرزا حسن خان )

10-                       نفس نکشیدن / نفس عمیق کشیدن

11-                       سخنان شیرین ، شب تلخ ، فریاد خشن ، صدای لطیف ، شعر گرم و ...

12-     تحریر در لغت به معنی نوشتن است . خط تحریری در اصطلاح خط ، نوشتن با دست است .

خط تحریری ، به سبب ظرافت ، زیبایی و سرعتی که در نوشتن آن است برای دست نوشته های ما خط معیار به شمار می رود.

درس بیست و پنجم (قصه عینکم ) ص 144

1-   عینک ، تعلیمی (عصا) ، کراوات

2-   راوی : نویسنده / زمان : نوجوانی نویسنده / مکان : شیراز

3- آه ! او هرگز این صحنه را فراموش نمی کند . برای او لحظه ی عجیب و عظیمی بود که عینک به چشمش رسید ، ناگهان دنیا برایش تغییر کرد و همه چیز برایش عوض شد . با دقت عینک را از جعبه بیرون آورد و آن را به چشمش گذاشت . دسته ی سیمی عینک را به پشت گوش راستش گذاشت ، نخ قند را به گوش چپش برد و چند دور تاب داد و بست در این حال وضع او تماشایی بود قیافه ی یغورش ، صورت درشتش ، بینی گردن کش و عقابی اش هیچ کدام با عینک بادامی شیشه ی کوچک جور نبود.

4- آن جایی که شخصیت داستان ، برای اولین بار عینک به چشمش می زند و دنیا در نظرش تغییر می کند.

5- لحن عامیانه و محاوره ای ، توصیفات دقیق و جزء به جزء توجه به ریزه کاریها و زبان ساده و طنز گونه .

6- الف : مقدار عمر (قد بنده نسبت به سنم دراز بود)   ب: صحنه ی نمایش (چشم را به سن دوختم .         ج: نوعی آفت گیاهی (مثل حاصل سن زده )

7- مگه اینجا دسته ی هفت صندوقی آوردن ؟ (مگر این جا ، دسته ی هفت صندوقی آورده اند ) بیا شاهچراغ در دکون میز سلیمون (بیا شاهچراغ جلودر دکان میرزا سلیمان ) می خواستی زودتر بگی     (می خواستی زودتر بگویی )

8- چشمی که بر آن عینک زده باشند / امروزه به چشمی که با میکروسکوپ و تلسکوپ نگاه می کند ، چشم مسلح می گویند.

آخرین درس ص 151

1-   اول شخص از زبان یک کودک دبستانی //2-   حفظ زبان ملی //3- این اندیشه که آیا کبوترها نیز مجبور خواهند شد ، آوازشان را به زبان بیگانه بخوانند .

4- احساس میهن دوستی ، دفاع از کشور و میهن ، کوشش برای آزادی میهن از اسارت دشمنان و مهم تر از همه اهمیت و ارزش قائل شدن به زبان ملی و حفظ آن .

5-   تکلیف دانش آموزان است (جنبه ذوقی دارد)//6- هنگامی که در معرض هجوم بیگانگان قرار می گیرد و آزادی و حیثیت و ملیتش به خطر نابودی می افتد زیرا نابودی زبان ملی ، نابودی ملت است .//7-   این اندیشه که معلم آن ها را ترک می کند و دیگر او را نخواهند دید.//8- هنگامی که برای کسی نقشه شومی کشیده باشند یا قصد آزار کسی را داشته باشند .

درس بیست و ششم (درآمدی بر ترجمه ) ص 157

1- علوم مختلف ملل مشهور و آثار تمام علمای طراز اول قدیم از هندوستان گرفته تا اسکندریه و یونان در دسترس علمای اسلامی قرار گرفت .

2- شاگردان ایرانی دارالفنون زیر نظر استادان اروپایی ، کتاب های درسی را در رشته های مختلف ترجمه کردند.

3- ترجمه ی این آثار در ساخت شخصیت فرهنگی فرد و جامعه اثر گذاشت ، مردم را بیدار کرد با دنیایی تازه آشنا نمود ، واژگان زبان فارسی را غنی ساخت ، نثر را پویا تر کرد ، ساده نویسی را رواج داد ، شعر را از حالت یکنواختی گذشته رها نید و به کار نویسندگی و شاعری جهت بخشید . روشهای جدید تحقیق به پژوهندگان آموخت و سرانجام موجب رواج علم و فنون در ایران گردید.                                                         

4-   مناسب ترین شکل ترجمه ، آن است که هیچ قسمتی از صورت و معنی از بین نرود.

5- ترجمه ارتباطی (آزادیاروان) ترجمه ای است که در آن مترجم به گیرنده پیام (خواننده) توجه دارد و ساخت های نا آشنای قالب و محتوا را از زبان مبدا به زبان مقصد وارد نمی کند .اما در ترجمه ی معنایی (تحت اللفظی و دقیق ) مترجم به نویسنده توجه دارد تا به خواننده و سعی می کند ساخت های زبان مبدا را به زبان مقصد (درترجمه ) وارد کند . از این رو چنین ترجمه ای به سادگی قابل فهم نیست . در واقع طرفداران ترجمه ی ارتباطی ، خواننده را اصل می دانند و طرفداران ترجمه ی معنایی بیشتر به نویسنده و اصل نوشته و پیام او توجه دارند .//6-   فعالیت دانش آموزی//7- شاهنامه به زبان های عربی ، فرانسوی ، ایتالیایی / رباعیات خیام به زبان های انگلیسی و آلمانی / دیوان حافظ به زبان آلمانی ، عربی و ...

خودآزمایی درس بیست و هفتم (جهاد) ص 160

1-   هماهنگی کافران در باطل خویش و پراکندگی مسلمین در حق خود

2- آنان هیچ یک ، خود را برای جهاد آماده نکردند و از خوارمایگی هرکس کار را به گردن دیگری انداخت تا آن که اگر در تابستان ایشان را فرا می خواند می گفتند هوا گرم است و اگر در زمستان فرمان جنگ   می داد می گفتند هوا سرد است و در پایان به ایشان خطاب می نماید  شما که از گرما و سرما چنین   می گریزید با شمشیر آخته کجا می ستیزید .//3-   کارها را به هم می ریزید و آشفته می کنید.//4-   حضرت علی (ع)//5-   مفعول (برای فعل محذوف به قرینه لفظی یعنی نه ، خسته ای بر جای نهاده )

6- خدا جامه ی خواری بر تن او پوشاند و فوج بلا بر سرش کشاند/ به خواری محکوم و از عدالت محروم //7- اگر مرد مسلمانی از غم چنان حادثه ای (حمله ی مرد غامدی و غارت اموال مردم و مظلوم واقع شدن آنها )بمیرد مستحق ملامت نیست .//8-   تن در ندادن به جهاد و تقصیر و کار را به گردن یکدیگر انداختن //9- به خدا سوگند با مردمی در آستانه ی خانه شان نکوشیدند جز که جامه ی خواری بر آنان پوشیدند.

خودآزمایی درس هجرت ص 164

1- الف- آبی که خضر حیات از او یافت                           در میکده جو که جام دارد

    ب -  فیض ازل به زور وزر ار آمدی به دست              آب خضر نصیبه اسکندر آمدی

2 همچنان که جرقه ای برای آتش زدن و سوختن شهر امپراتوران کافی است ، از گفته ی شورانگیز تو آنچنان آتشی بر دلم نشسته که سراپای مرا در تب و تاب افکنده است .

3- هیچ یک را نمی توان پنهان داشت .//4- پاسخ این سؤال ذوقی است . به عنوان نمونه در قطعه تقلید :

تو آن کشتی ای که مغرورانه ، باد در بادیان افکنده است تا سینه ی دریا را بشکافد و پای بر سر امواج نهد و من آن تخته پاره ام که بیخودانه سیلی خور اقیانوسم .

5- آتش است این بانگ نای و نیست باد                       هرکه این آتش ندارد نیست باد

      من هر چه دیده ام زدل و دیده دیده ام             گاهی زدل بود گله ، گاهی ز دیده ام

      خرامان بشد سوی آب روان                            چنان چون شده ، باز جوید روان

خود آزمایی درس (می تراود مهتاب ) ص 172

1-   مهتاب ، شبتاب ، گل ، خار ، صبح ، سحر //2-   رنج و ناتوانی و ناکامی از نتیجه نگرفتن از تلاش //3- اوضاع به هم ریخته و نابسامان اجتماع و نا آگاهی مردم و عقاید نادرست آنان مثل آوار بر سر شاعر خراب می گردد و بر درد و رنج او می افزاید.//4- مسافری خسته و تنها و رنجور که در حال نگریستن به جامعه ی غفلت زده خویش است درعین حال در انتظار بیداری آنان است .//5-   نازک آرای تن ساق گلی / قوم به جان باخته / مانده پای آبله از راه دراز//6-   نگران با من استاده سحر / صبح می خواهد از من و...//7- دست ساییدن کنایه از نا امیدانه تلاش کردن / پای آبله ماندن کنایه از عاجز و ناتوان شدن

خودآزمایی درس بیست و نهم (خوان هشتم ) ص 184

1-   شاهنامه //2- شعر متعهد (خوان هشتم ) دارای پیام و هدف است ، قصه ی درد و میزان سنجش مهر مردان و کینه ی نامردان است درحالی که سروده های دیگر ، بی محتوا و بی هدف و تنها شعر تخیلی است که از نظر ظاهر و لفاظی خوب و زیبا می باشد.//3-   چاه را توصیف می کند که بی شرمی چاه مانند عمق و پهنایش باور نکردنی است.//4- چاهی تاریک و ژرف و پهناور که از هر سو بر کف و دیواره هایش نیزه و خنجر کاشته بودند . چاه غدر ناجوانمردان و بی دردان و افراد پست ، چاهی که بی شرمی آن مانند عمق و پهنایش باور نکردنی بود ، چاهی غم انگیز و شگفت آور که به جای آب در آن زهر شمشیر و نیزه روان بود.//5-   لبخند رستم //6- آتشین پیغام ، پاک آیین ، چاهسار گوش ، کوه کوهان ، تای بی همتا ، مرد مردستان و ...

7- هنگامی که رستم برای نجات کیکاووس به مازندران رفت برای او هفت آفت بزرگ پیش آمد که همه را با قدرت و توانایی خود و توکل به یزدان از پیش برداشت ، درخوان اول : رخش شیر درنده ای را کشت / در خوان دوم : تشنگی بر رستم غلبه کرد که به کمک گوسفندی به آب راه یافت ، درخوان سوم : اژدهایی را کشت / درخوان چهارم : زنی جادوگر به دست رستم کشته شد / در خوان پنجم :اولاد با لشکر خود به جنگ رستم آمد که به دست او گرفتار شد / در خوان ششم : رستم با ارژنگ دیو به جنگ پرداخت / در خوان هفتم : با دیو سپید پیکار کرد و او را از میان برداشت وشاه ایران را نجات داد.

خودآزمایی درس سی ام (صدای پای آب ) ص 190

1- خدا به انسان از همه نزدیک تر است و پدیده های طبیعت ما را به سوی او راهنمایی می کند.//2-   چشم ها را باید شست ، جور دیگری باید دید .//3-   آب ، گل ، نور ، چشم

4-   نمادین //5-   پیشه ام نقاشی است / گاه گاهی قفسی می سازم با رنگ ، می فروشم به شما / تا به آواز شقایق که در آن زندانی است / دل تنهایی تان تازه شود / خوب می دانم حوض نقاشی من بی ماهی است .//6-   سر سوزن ، جانماز ، لای این شب بوها ، تکه نانی //7-  به نمایندگی از کوچکترین و بزرگترین موجودات به وحدت در میان مخلوقات خداوند اشاره دارد.

10-     من نمازم را وقتی می خوانم که اذانش را باد گفته باشد سر گلدسته ی سرو / من نمازم را پی تکبیره الاحرام علف می خوانم / پی قدقامت موج

خودآزمایی درس سی ام (شکوفه اشک )

1-   تضادهای فعلی ، تشبیهات و تشخیص ها  ، پیروی از مضمون واحد و یکدستی شعر //2-   خنده ی شمع ، دست شکوه ، چهره ی عمر ، روی بخت //3-   بخت من خود را در موهای سفید نشان داد (کنایه از پیری )//4- شاعر جوانی را به اسبی تندرو و تشبیه کرده است . و خودش را به گردی که از پای اسب بر می خیزد همان طور که گرد هیچگاه به اسب نمی رسد ، شاعر هم نمی تواند جوانی از دست رفته را باز یابد.//5-   زیرا از تمام جهان ، تنها عشق و محبت معشوق را انتخاب کرده است .//6-   کشیدن به دو معناست 1-  تحمل کردن   2- حمل کردن //7-   بیت اول

درس سی ام (پیش از تو ... )

1-   خفقان اجازه نمی دهد که اعتقادات مردم آشکار شود.//2-   کویر ، خاک ، علف ، دریا //3-   کشور ایران در دوران شاهنشاهی //4-   نمادین و واقعی

با سپاس فراوان از جناب آقای قربانی دبیر زبان و ادبیات فارسی مجتمع های آموزشی شهید چمران 1و2 لبنان

 گروه زبان و ادبیات فارسی مدیریت مدارس جمهوری اسلامی ایران در کشورهای سوریه ، لبنان و اردن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد